نام کاربری:  
رمز عبور:     



RSS Feed

کد تبلیغات ثابت حرفه ای

ارسال پاسخ  ارسال موضوع 
 
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امیتازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
جلوه های ويژه بصری ترفند هاي Vfx


*******
کارگردان
Administrators
وضعيت : آفلاین
Trade Count: (0)
ارسال ها:275
تاریخ ثبت نام:Oct 2013
اعتبار: 0
سپاس ها 25
سپاس شده 11 بار در 9 ارسال

مدال فعال

ارسال: #1
Shocked جلوه های ويژه بصری ترفند هاي Vfx
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.

جلوه های ويژه بصری ترفند هاي Vfx
 با ابر قهرمانان جور واجور و قدرت هاي خارق العاده ،صحنه هاي پر زد و خورد و انفجارهايي نفس گير . جدول فروش فيلم ها نيز نشان مي دهد که مخاطبان آن ها کم نبوده و هر هفته منتظر فيلم مورد علاقه خود هستند تا شاهد هنرنمايي قهرمان مجبوبشان روي پرده باشند . به جرات مي توان گفت که در اين گونه فيلم ها يک سوپر استار نقش اول را بازي مي کند و آن چيزي نيست جز جلوه هاي ويژه ديجيتالي . ترفند هاي Vfx نقش مهمي را در ساخت اين گونه فيلم ها و جذب مخاطبان آن ها ايفا کرده و گويي سازندگان هر فيلم سعي دارند تا در مسابقه به کار بستن اين ترفندها ، گوي سبقت را از رقيبان خود ربوده و خود بر سکوي برنده بنشينند.
« تکامل گوي اژدها » ( Dragonball Evolution)
ساخته جميز وانگ
رسيدن به آرزوها از دوران کهن ، قصه آدمي بوده است ، چرا که رسيدن به آرزوهاي بزرگ ، خود يکي از دست نايافته ترين آرزوهاست . گوي اژدها قصه همين آرزوست . داستان گوي اژدها از افسانه - اسطوره اين ژاپني الهام گرفته شده است و داستان پسري به نام گوکو را بازگو مي کند که براي يافتن هفت گوي جادويي معروف به گوي اژدها سفري را در جهان آغاز مي کند . گو اژدهاي جادويي ، بر آورده کننده آرزوهاي بزرگ است .از اين قصه در سال هاي 1984 سريال کارتوني ساخته شد که بسيار مورد توجه مخاطبان ( به ويژه کودکان و نوجوانان ) قرار گرفت . با موفقيت و اقبال اين سريال -همچون ديگر نمونه ها - انواع بازي هاي کامپيوتري و سريال هاي داستاني انيميشن از آن تهيه شد . حال پس از گذشت بيش از بيست سال جميز وانگ به سراغ داستان اسطوره اي گو کو رفته و با کمک ترفنده هاي Vfx آن را بر روي پرده سينما دوباره زنده کرده است . سرپرست جلوه هاي تصويري فيلم را اريال ولاسکو شاو برعهده داشته است . او براي ساخت واجراي جلوه هاي تصويري سه شرکت معتبر هايبرايد ، کافه اف . ايکس و فرانتيک فيلمز اف .ايکس را برگزيد .
پير ريموند - سرپرست جلوه هاي تصويري شرکت هايبرايد که در کبک کانادا به کار مشغول است .-درباره کارخود چنين توضيح مي دهد : « اين کار شانس بزرگي براي ما محسوب مي شد، چرا که مي توانستيم به طور مستقيم از انواع روش هاي تحقيق و توسعه نرم افزارهاي گوناگون استفاده کنيم . صحنه هاي پرانرژي و قدرتي زد و خورد مانند صحنه هاي مربوط به « ما فو با » و همچنين ساخت عمارت اژدها از جمله ، کارهاي پرچالش ما محسوب مي شد که با راهنمايي کارگردان و ولاسکو توانستيم آن چه مورد درخواست کارگردان بود را اجرا کنيم . بيست نفر از خبره ترين بچه هاي گروه هايبرايد براي کار روي 48 نما برگزيده شدند .و يکي از وظايف ما ساخت اثرات وبرهمکنش هاي صحنه هاي نبرد و زد وخورد بود. کار مشکلي به نظر مي رسيد چرا که بايد به صورت موشکافانه و قدم به قدم انرژي رو به رشد و فزاينده پسر جوان در حال تعليم رابه صورت نما به نما به تصوير مي کشيديم و همين دليل مي بايست بر روي جزئيات ، متمرکز شده و کار مي کرديم . البته اين بزرگترين کار ما محسوب نمي شد . برزگترين چالش ، طراحي و ساخت عمارت اژدها بود . بايد آن را طوري طراحي مي کرديم که گويي پس از هزاران سال از زيرزمين سر برآورده وبا صخره هاي عظيمي احاطه شده است . تاثير گذارترين صحنه ، مربوط به لحظه اي است که عمارت به يک باره از ميان صخره ها خارج مي شود. گروه تحقيق و توسعه ما ابزارهاي خود را گسترش داده و توانستند به بهترين نحو ،حرکت صخره ها و گرد وغبار ناشي از خروج عمارت را به تصوير بکشند . يکي ديگر از کارهاي مشکل بر انگيز ، نمايش انرژي مهار نشده گوکو بود . گو کو در ابتداي به دست آوردن انرژي نمي توانست آن را مهار کرده و کنترل کند . اين بخش از کار نيز همچون عمارت اژدها ، ريزه کاري هاي بسيار داشت و براي القاي حس تصوير ، مي بايست که روي جزئيات متمرکز شده وکار مي کرديم »
فرانتيک فيلمزاف . ايکس سيصد نماي فيلم را با نود نفر از پرسنل خود انجام داد . مايک شاند ، سرپرست Vfx درباره چگونکي کار بر روي اين سيصد نما توضيح مي دهد : « تخصص شرکت ما ساخت سيالات و مايعات ديناميک است . بنابراين مهم ترين بخش کار ما ساخت تصاوير مايع ؛ مانند درياچه لاوا بود . براي ساخت اين نماها از مجموعه ترفندهايي نظيرنقاشي پوششي ، ساخت جزئيات و گرافيک کامپيوتري با سيستم Fullum استفاده کرديم . اوج کار ما در صحنه نهايي نبرد بود که آخرين ترفند هاي خود را براي کارگردان رو کرديم . در آن نبرد گوکو يکي از فن هاي شناخته شده « کامهامها » را اجرا مي کند . اين صحنه ، چالش بر انگيزترين بخش کار ما بود چرا که مي دانستيم اين صحنه ، براي طرفداران فيلم چقدر مهم و مهيج است و آن ها بي صبرانه ، منتظر تاثير اين حرکت قهرمان محبوب خود هستند براي اجراي اين صحنه نياز بود تا فيلمبرداري زنده را با ترفندهاي پويا نمايي ديجيتالي تلفيق کنيم . براي الهام گرفتن و بهتر شدن کار به نمونه هاي کارتوني پيشين مراجعه کرده تا بتوانيم نوع حرکت ها را شبيه سازي کنيم . براي انجام اين کار ما تنها سه ماه وقت داشتيم که فرصت زيادي نبود . »
ولاسکو شاو در گذشته با دني برت سرپرست جلوه هاي تصويري کافه اف . ايکس همکاري کرده بود و به همين دليل آن ها را براي کار در گوي اژدها برگزيد. دني برت مي گويد : « مدير هنري ما آلپ آلتينر از قبل با کارگردان گروه همکاري داشت وبراي بسياري از صحنه هاي فيلمبرداري ، اسکيس و طرح هاي اوليه داده بود . چرا که کارگردان فيلم مي خواست که بسياري ازصحنه هايي که ما روي آن کار کرديم ، صحنه خانه گوکو در صحنه هاي آغازين فيلم بود و در اين صحنه با نمايش دهکده قهرمان فيلم و خانه او در واقع شخصيت اصلي معرفي مي شود . بدين صورت که ابتدا دوربين عقب کشيده ونمايي از بالا را نشان مي دهد وسپس به سمت ابرها جلو کشيده وبه ميان آن ها مي رود . نماهاي اوليه ساخته شده ما چندان مورد توجه کارگردان و آلپ قرار نگرفت . بنابراين براي بهبود صحنه مورد نظر بيشتر از نماهاي ساخته شده استفاده کرديم تا نماهاي فيلمبرداري شده . يکي از صحنه هاي ديگري که ما کار کرديم مربوط به عمارت صومعه و صومعه نشينان آن بود . براي اين نما بايد ابتدا نمايي از شهر جديد را نشان مي داديم و پس از آن که تصوير از روي شهر مي گذشت به عمارت صومعه مي رسيد و نزديک مي شد که ساختاري کهن داشت . همچنين قبل از اين نما بايد نماي مربوط به ميدان جنگجويان ديده مي شد . براي ساخت اين صحنه فرصت زياد نداشتيم . بيشتر بخش هاي مربوط به صحنه فوق با نقاشي پوششي کار شد . ما بايد شهري را با انواع جزئيات به تصوير مي کشيديم . براي رسيدن به مدل مطلوب مدل هاي مختلف سه بعدي را ساختيم تا توانستيم محيط را شبيه سازي کنيم .»
«کرنک با ولتاژ بالا» (Crank High V oltage )
ساخته مارک نولدين و برايان تيلور
داستان کرانک با ولتاژ بالا دقيقا از صحنه پاياني قسمت اول فيلم در سال 2006 پي گرفته مي شود . قسمت اول چنين پايان يافت که چوچلويس - شخصيت اصلي - فيلم ( با بازي جيسن استادهام ) از هليکوپتر معلق در آسمان لس آنجلس به پايين سقوط کرد . پس از سقوط او را بلافاصله به بيمارستان انتقال داده و قلبش را با يک قلب الکترونيک که ناميرا است تعويض مي کنند قلبي که براي کار کردن نياز به شارژ مداوم دارد. بدين ترتيب چو از مهلکه جان سالم به در مي برد .
جان مک کويد ( عالم ارواح ) به عنوان سرپرست جلوه هاي تصويري فيلم انتخاب شد . با وجودي که دو کارگردان فيلم اصرار داشتند تا براي واقع نمايي هرچه بيشتر فيلم ، از صحنه ها فيلمبرداري شود ، به دليل نوع داستان و ضرباهنگ فيلم .چنين نشد و هشت نماي Vfx - که در برآورد اوليه پيش توليد در نظر گرفته شده بود -به 440نما افزايش يافت . ساخت صدها نماي جلوه هاي تصويري ديجيتالي اين فيلم ، با توجه به بودجه محدود و زمان فشرده اي که در اختيار مک کويد بود ، براي او رکوردي محسوب مي شود . يکي از تاکتيک هاي مک اين بود که صبر مي کرد تا نماهاي مورد نظري که بايد روي آن ها کارشود فيلمبرداري شده و سپس مشغول مي شد او در اين باره مي گويد : « ما نمي توانستيم قبل از آماده شدن نماها روي آن ها کار کنيم . چرا که امکان داشت دوباره کاري انجام شود . ساخت بيش از چهار صد نما مدت دو ماه کامل زمان از ما گرفت ، ولي اين روش موجب شد که يک نماي اضافي ساخته نشده و يک دلار اضافي خرج نشود . »
يکي ازاستراتژي هاي مک کويد استفاده از مجموعه شرکت هاي مختلف به صورت همزمان بود. مک کويد مي گويد : « من با بيشتر شرکت هاي ساخت جلوه هاي ويژه کار کرده ام . من و گري الدريد با همديگر شرکتي به ساب / پارپيکس تاسيس کرديم و سپس سعي کرديم تامتخصصان حرفه اي Shake و After Effect را براي کار در آن گرد آوري کيم . ساخت اين فيلم يک چالش بزرگ بود ، چرا که مي بايست ترفند هاي Vfx را به صورت دقيق وموشکافانه با تصاوير فيلمبرداري شده هماهنگ مي ساختيم . براي تصوير برداري صحنه هاي فيلم ، علاوه بر يک دوربين اصلي از دوازده دوربين ديگر - به طور همزمان - نيز استفاده شد. در حالي که ما نمي دانستيم که تصوير کدام دوربين تصوير نهايي خواهد بود و علاوه بر آن هماهنگ سازي پس زمينه و پيش زمينه فيلمبرداري نيز از ديگرچالش هاي اين کار به شمار مي آمد اصولا من در کار خودم فلسفه اي دارم که بر اساس آن سعي مي کنم تا تعداد نماهاي ساخته شده Vfx را به حداقل برسانم ، مگر توليد مانع اين کار شود . اما دراين فيلم شرايط متفاوت بود چرا که با توجه به سرعت بالاي توليد و تصوير برداري چاره اي نداشتم جز اين که همراه با چرخه تصوير برداري پيش رفته و هر جا که نياز بود از Vfx استفاده کنم . يکي از پيچيده ترين بخش هاي کار ، مربوط به صحنه اي بود که يکي از شخصيت هاي فيلم در آتش گرفتار مي شود روند کار چنين انجام شد که بايد در 21 نماي پشت سرهم ، ابتدا گوشه اي از لباس او آتش گرفته سپس اين آتش به سراسر لباس و بدن وي سرايت کرده و تمامي بدن او را فرا گيرد . براي در آوردن اين صحنه از ابتدا قرار شد تا از يک بدل کار فيلم تهيه شود . بعدتر در حين اجرا کارگردان در انجام آن ناکام ماند ، چرا که نمي توانست در سکانس هاي مختلف چهره او را پنهان سازد در نتيجه تصميم بر آن شد تا بازيگري لباسي را که به نشانگرهاي گيرنده مجهزاست پوشيده وآن صحنه را بازي کند . »
نماهاي مربوط به آتش سوزي در دفتر پاريس شرکت دوران دوباي ساخته شد. اين شرکت در ساخت عالم ارواح 3: ظهورد لايکان ها با مک کويد همکاري کرده بود . توماس دووال ، سر پرست جلوه هاي تصوير اين شرکت درباره کار چنين مي گويد : « لباس به هيچ وجه آتش نگرفت وهيچ آتشي واقعي نبود؛ همگي ديجيتالي ساخته شده بودند . براي ساخت اين صحنه مي بايد . سوالاتي را مطرح مي ساختيم تابه پشبرد کار ما کمک کند . سوالاتي نظير چرا و چگونه اين شخصيت آتش گرفته است ؟ آتش از کدام ناحيه به لباس او سرايت مي کند ؟ آتش با چه سرعتي به همه لباس او پخش مي شود؟و.. ترفند هاي استفاده شده در ساختن اين صحنه بسيار موشکافانه انتخاب شدند ؛ تا نتيجه بهتري حاصل شود . در هنگام تدوين سعي کرديم تا اين صحنه از فيلم بيشترين اثر دراماتيک خود را بگذارد .حين تدوين به صورت شخصيت فيلم توجه نکرديم و تنها به توالي آتش سوزي توجه نشان داديم . سپس از فيلم هاي تهيه شده از صورت بازيگر فيلم که واکنش هاي مختلفي را به آتش سوزي نشان مي داد ؛ در تصوير جايگزين کرديم . براي تهيه اين فيلم ها بازيگر فيلم لباس هاي سوخته اي از جنس روستيک پوشيده واز او فيلم تهيه شد، در حالي که پوست بدن او سالم بود . اين که لباس خراب شود يا نه مساله ما نبود ، بلکه ما تنها مي خواستيم اثر آن سوختگي ها را - براي افزايش بار دراماتيک صحنه -روي بدن او نمايان کنيم وبه صورت دقيق جاي اين لباس را با آتش هاي ساختگي پر کرده و جاهاي ديگر را محو ساختيم . »
آنابل تورکنز ( تهيه کننده vFX وجوديت بورانوا ( هماهنگ کننده vFX ) از شرکت دوران دوبران براي تهيه اسکن از سر شخصيت فيلم از سايبراسکن استفاده کردند مدل گرافيک کامپيوتري سر شخصيت داستان - براي جايگزين کردن با تصوير سر بازيگر و واکنش هاي آن نسبت به آتش - به صورت انيميشن روتوسکوپي ساخته شد . جوليان لمبرت ( سرپرست گرافيک کامپيوتري) و گروهش مسئول ساخت شعله آتش و زبانه هاي آن روي بدن شخصيت فيلم بودند . لمبرت توضيح مي دهد : « شعله هاي آتش با ابزار FUME fx در نرم افزار 3dmax ساخته شد و با V-ray رندر شد . زبانه شعله هاي ساخته شده . با هر حرکت دست يا پاي شخصيت فيلم به جهت هاي مختلف به همان جهت متمايل مي شد که وهمين موجب مي شد تا تصاوير واقعگرايانه تر به نظر رسند . سعي کرديم تا سوخته شدن پوست بدن را نما به نما بسازيم ، از هر مرحله آتش گرفتن تا تغيير رنگ از سفيد به قرمز واز آن به سياه . اين بخش ها نما به نما ساخته شد اما در تدوين نهايي آن ها را کوتاه تر کرديم . رندر کردن نماهاي مربوط به سوختن پوست را با نرم افزار رندرمن انجام داديم . اگر بخواهيد که ساخته شما کاملا با واقعيت مطابقت داشته باشد بايد روي کوچک ترين جزئيات دقت کرده وکار کنيد . آتش بايد تقريبا از پانزده حفره جاي گذاري شده بود که پس از تهيه فيلم از آن ؛ ابتدا روي حفره ها را پوشانديم و سپس با ابزارهاي تصحيح رنگ؛ رنگ بندي آن را درست کرديم . براي شعله ور شدن آن از رنگ نارنجي استفاده کرديم . اين تصاوير را با مدل شعله ها تلفيق ساختيم . همچنين ريزه کاري هاي زيادي براي ساخت دود در نرم افزار Fume Fx
انجام داديم . براي افزايش بار دراماتيک با افزودن جزئيات ، خونريزي را نيز به تصاوير افزوديم . کارگردان از ماخواسته بود که صحنه سوختن کاملا واقع نمايانه ساخته شود. در طراحي و ساخت نماها نيز اين مورد ملاک کار بود ، اما مي دانستيم که با وجود تمرکز برواقعيت ، نبايد نماها مشمئز کننده و چندش آور از کار در آيد ؛ چرا که ژانر فيلم اين نبود . بنابراين تنها بافتي در نماي نهايي صورت شخصيت فيلم ، نماي کلوزآپ به طور کامل ساخته شد . براي اين کار از سر بازيگر روتوسکوپي تهيه شد تا تمامي حرکت هاي صورت و بازي او براي شبيه سازي استفاده شود . علاوه بر موارد گفته شده سايرل بنژين و گروهش ( گروه ساخت کامپوزيت ) انواع جزئيات ومواد گوناگون را ساختند که از جمله آن ها مي توان به مدل دو بعدي قلب اشاره کرد که در نرم افزار Dutruc ساخته شد . تقريبا 41 نما در مدت دو ماه ونيم در شرکت ما ساخته شد . با توجه به حجم و ريزه کاري ها فرصت کوتاهي بود که اجراي کامل آن بيشتر به ترفند هاي شعبده بازي شبيه بود . » علاوه بر صحنه آتش در فيلم ، صحنه تيراندازي به سوي ماشين ليموزين ، يکي از پر چالش ترين صحنه هاي ساخته شده با ترفندهاي Vfx است .براي اين صحنه ، بيش از صد نما در شرکت Look Effect ساخته شد . اهميت اين صحنه ؛ القاي حس حضور در ماشين به تماشاگر بود . پس از آزمون و خطاهاي متعدد مک کوي و گروهش به اين نتيجه رسيدند که نمي توان تصاوير برداشته شده پس زمينه با پيش زمينه تصويربرداري شده مقابل پرده سبز هماهنگ ساخت . بنابراين تصميم گرفتند تا پس زمينه را با همان زاويه گرفته شده پيش زمينه بازسازي کنند .
« ماجراي جهش يافتگان » دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
ساخته سيمون هانتر
اين روزها تماشاي فيلمي با بيش از 1500نماي داراي جلوه تصويري چندان متداول نيست . کار چنين پروژه هايي معمولا ميان چند شرکت تقسيم مي شود تا از فشارکار بر روي يک گروه بخصوص کاسته شود . پروژه هايي از اين دست ، نيازمند صدها هنرمند و بودجه اي عظيم هستند . بنابراين تصور اين که چگونه يک شرکت کوچک در لندن فقط با سي هنرمند توانسته است 1454 نماي جلوه ويژه ماجراي جهش يافتگان را درست کند، کار چندان ساده اي نيست ... از اين گذشته آن ها قسمت اعظم کار را ظرف کمتر از شش ماه و با بودجه اي اندک تحويل داده اند .
ماجراي جهش يافتگان ( محصول مگنوليا پيکچرز ) داستان ترسناک آينده نزديک ماست ؛ سال 2027 و سياره زمين که چهارجنگ جهاني را به خود مي بيند در حال نابودي کامل است . در همين اثنا يک صندوقچه باستاني که در زير خاک مدفون بوده گشوده و باعث مي شود لشکري هولناک از موجودات جهش يافته ظاهر شود. پس از اندک زماني اين موجودات تلاش مي کنند تا نسل بشر را از روي زمين محو کنند .
زماني که سيمون هانترتصميم خود را براي ساخت اين فيلم گرفت مي دانست سرمايه کافي را براي توليد پروژه اي در اين مقياس و با ابزارهاي معمولي ندارد ، به همين خاطر يک راهبرد صرفه جويانه در پيش گرفت که پيش از اين در فيلم هايي نظير گاپيتان اسکاي و دنياي فردا و300 استفاده شده بود : فيلمبرداري سر يک صحنه ساده واضافه کردن محيط به صورت ديجيتالي .1645 نماي جلوه ويژه اين فيلم ، يک رکورد براي سينماي انگلستان به حساب مي آيد ..
سيمون کار که به عنوان سرپرست جلوه هاي تصويري فيلم حضور داشته مي گويد : « من با هنرمنداني کار کردم که ازشرکت در پروژه ماجراي جهش يافتگان بسيار خرسند بودند .اين فيلم به بچه هاي ما فرصت داد تا مهارت شان را گسترش دهند از نتيجه بسيار راضي هستم و فکر مي کنم موفق شديم در فيلم هاي رده به يک رکورد تاريخي از خود بر جاي بگذاريم . با راه حل هاي جديد و صرفه جويي توانستيم به سبک و ظاهر جديدي دست پيدا کنيم و مرزها را جلو برانيم . »
« عالم ارواح 3: ظهور لايکان ها »
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
ساخته پاتريک تاتوپلوس
پس از عالم ارواح ( لن وايزمن ، 2003 و تحول عالم ارواح ( لن وايزمن ، 2006 )، اينک لايکان ها ( گرگينه ها ) و سوداگران مرگ ( خون آشام ها ) يک بار ديگر در سومين قسمت از اين دنباله موفق گرد هم آمده اند . اين بار ، طراح اين مجموعه به جاي لن وايزمن بر صندلي کارگرداني تکيه کرده است . پاتريک تاتوپلوس ، طراح صحنه و خالق مشهور موجودات ،ما رابه دوران باستان مي برد ، زماني که لايکان ها در اسارت اربابان خون آشام به سر مي بردند.
جميز مک کوايد ، سرپرست جلوه هاي تصويري و از کهنه کاران اين حرفه از همکاري با تاتوپلوس ابراز خرسندي کرده و مي گويد : « يکي از مزاياي کار در قسمت سوم عالم ارواح همکاري با کارگرداني بود که طراحي صحنه قسمت دوم يعني تحول عالم ارواح را انجام داده بود و ضمنا تمامي موجودات در هر دو قسمت مخلوق او هستند؛ بنابراين توجه زيادي به جلوه هاي تصويري فيلم بود.مثلا او دقيقا مي دانست که گردن گرگينه ها هنگام دويدن چطور حرکت مي کند يا صخره هاي مجازي به کجاي صحنه بايد اضافه شوند .» همجنين در طول توليد ، مک کوايد همکاري نزديکي با چارلي مک کلين ( سر پرست جلوه هاي تصويري ) داشت .
تحول عالم ارواح (2006) داراي بيش از 550 نماي داراي جلوه هاي ديجيتالي بود چيزي فراتر از 390 نماي قسمت اول . مک کوايد در اين باره مي گويد.« از نقطه نظر جلوه هاي تصويري ظهور لايکان ها به مراتب بزرگ تر و پيچيده تر از دو قسمت قبلي است ؛ به عنوان مثال ، در قسمت دوم ، گرگينه هاي ديجيتالي را تنها در 29 نما مي بينيم . در حالي که اين تعداد در قسمت دوم به هشتاد رسيده است . در قسمت دوم بسيار مفتخر بوديم که توانستيم دگرگوني يک گرگينه را در نماي واحدي نشان دهيم . اما اين اتفاق در قسمت سوم به مراتب و همزمان براي چندين لايکان تکرار مي شود . »
بعد از سه قسمت ، مک کوايد ديد منحصر به فردي نسبت به مجموعه عالم ارواح پيدا کرده است .وي اين گونه به سخنان خود پايان مي دهد : « در قسمت اول ، وايزمن تمايل داشت تا در حد امکان از جلوه هاي عملي استفاده شود ؛ مگر جايي که ديگر امکان پذير نبود ؛ مانند دگرگوني ها .چون مي خواست از واقع گرايي کار کاسته نشود . در قسمت دوم ، وابستگي به تصويرگر رايانه اي ( CGI) افزايش پيدا کرد ؛ زيرا کيفيت کار ديجيتالي ما به مراتب بهتر شده بود در قسمت سوم پا را فراتر گذاشتيم و با استفاده از فناوري هاي نوين امروزين ، اجزاي صحنه را هم به صورت ديجيتالي ساختيم . در نهايت ميزان موفقيت ما به باورپذيري اثر از ديد تماشاگران وابسته است . »
منبع:
انجمن فیلمسازی و کارگردانی
نشريه صنعت سينما ،شماره 83

با ذکر منبع; WwW.kargardani.Ir نسخه برداری مجاز است
11-12-2014 09:04 PM
مشاهده سایت این کاربر یافتن همه ی ارسالهای این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال پاسخ  ارسال موضوع 


کسانی که از این موضوع بازدید کرده اند
3 کاربر زیر موضوع را خوانده است:
محسن قادری (11-12-2014, 09:04 PM)، تفتی (11-13-2014, 01:44 AM)، hamed (04-08-2015, 02:13 AM)

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان


click درباره ماوب سایتهای زنجیره ای ناجی
   
 
سایت فیلم سازی و کارگردانی
این سایت اختصاصی مختص به فیلم سازی می باشد.
لطفا بعد از ثبت نام ,نام کاربری خود را به شماره 10009121139712 ارسال نمائید برای ارتباط و اطلاع رسانیهای انجمن و لطفا زمینه ی کاری خورد را نیز بگوید
شما در این سایت می توانید آثار خود را به نمایش بگذارید
وهرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع می باشد

مدیریت توسط محسن قادری

سالم ترین چت ایران ناجی © تالار گفتگوی ناجی
  • سالم ترین شبکه اجتماعی ایران
  • تالار علمی و عمومی ناجی
  • ناجي پروژه انواع تحقیق و مقاله
  • چت روم ناجی
  • آپ لود فایل ناجی آپلود سنتـــــــــــــــر
  • ناجی فیلم
  • آخرین اخبار سایت
  • یاس سیستم
  • تولبار ناجی
  • وبلاگدهی ناجی ،‌ ناجی وبلاگ