حالت موضوعی | حالت خطی

مشاهده پروفايل کاربر · 11-12-2014 03:31 AM

کارگردان :

Taylor Hackford

نویسندگان : Jonathan Lemkin , Tony Gilroy

بازیگران : Keanu Reeves, Al Pacino, Charlize Theron

بر گرفته از رمانی به همین نام اثر: اَندرو نایدِرمَن

خلاصه داستان :
وقایع فیلم با جهش کِوین لومَکس (با بازی کیانو ریوز)، یک وکیل مدافع جزئی اهل فلوریدا به ژرفای موفقیت شغلی در نیویورک آغاز می شود. وی با استخدام توسط یک شرکت حقوقی قدرتمند در منهتن خود را در حال دفاع از جادوگران ذبح کننده حیوانات و غول های املاک و مستغلات برای رئیسی به نام جان میلتون می یابد، که به او وعده بهشت گمشده را می دهد و...

بیشتر فیلم ها درباره ی وکلای مدافع، مستلزم فروش روح به شیطان هستند، اما فیلم «وکیل مدافع شیطان» اولین فیلمی است که شیطان دیالوگ های بیشتری نسبت به وکیل مدافع در فیلم دارد. وقایع فیلم با جهش کِوین لومَکس (با بازی کیانو ریوز)، یک وکیل مدافع جزئی اهل فلوریدا به ژرفای موفقیت شغلی در نیویورک آغاز می شود. وی با استخدام توسط یک شرکت حقوقی قدرتمند در منهتن خود را در حال دفاع از جادوگران ذبح کننده حیوانات و غول های املاک و مستغلات برای رئیسی به نام جان میلتون می یابد، که به او وعده بهشت گمشده را می دهد.

میلتون (با بازی آل پاچینو) شیطان است. این رازی است که به نیمه دوم فیلم اختصاص دارد، اگر چه عنوان فیلم به آن اشاره می کند، پوسترها و تبلیغات تجاری تلویزیونی آن را آشکار می کنند و وقتی نوبت به لومَکس می رسد، او تنها شخصیتی است که به این قضیه مشکوک نمی شود. میلتون جذاب، متقاعد کننده، با تک گویی های عاقلانه، فردی را برای استخدام لومکس به فلوریدا می فرستد، لومکس وکیل مدافع بی شکستی که استاد انتخاب اعضای هیئت منصفه ای است که وکلای وی را محکوم نمی کنند. او از مرد جوان می خواهد که به تیم او ملحق شود و او را نه در "قله ی کوه[۱]" بلکه بر فراز بام یک ساختمان وسوسه می کند. صحنه ی اولین دیدار بین میلتون و لومَکس بر فراز یک آسمان خراش، تاثیر بصری خیره کننده ای برجای می گذارد. طراح صحنه فیلم، «بِرونو روبِئو»، اثری دیدنی و جذاب به وجود آورده است:

وجود یک باغ آبی در آسمان، همراه با استخری که [چون آبشار] از لبه های ساختمان به پایین می ریزد، طوری که گویی آب و آسمان بدون هیچ گونه تفکیک معماری به هم می پیوندند. دو مرد به گونه ای خطرناک بر روی لبه های آسمان خراش قدم می زنند، در اینجا کارگردان، «تِیلور هَک فورد» با چرخش دوربین طوری بازی می کند تا به بیننده اینگونه القا کند که به لومَکس پیشنهادی می شود که می تواند تمام منهتن را زیر پا سلطه‌ی خود داشته باشد و نیز از طرفی احتمال سقوطی بزرگ و ناگهانی را خواهد داشت.

[تصویر: najiforum_TheDevilsAdvocate.jpg]

وکیل جوان تحت تاثیر قرار گرفته است و همسر او مَری آن (با بازی شارلیز ترون) هم (در ابتدا) به همین ترتیب، که نمی تواند باور کند میلتون به آنها یک آپارتمان مجلل سه خوابه در خیابان پنجم نیویورک پیشنهاد داده است.
تنها مادر کتاب مقدس خوانِ لومَکس (با بازی جودیت ایوی) است که تردیدهای خود را دارد، و از متون کتاب مقدس درباره شهر سدوم، عمورهو دیگر واژه های کلیدی نقل قول هایی می کند که بعدا و در هنگام ذکر نام منهتن ناگهان به خاطر می آید. در واقع با پیشرفت فیلم، توصیه او لحظه به لحظه درست تر به نظر می رسد.
لومَکس به شدت با شغل خود درگیر می شود، همسر خود را نادیده می گیرد و به سمت زن جذابی در دفتر کارش کشیده می شود (با بازی کانی نیِلسِن). و همسر وی که به شدت خواهان فرزند است، کم کم در خود می شکند.

[تصویر: najiforum_TheDevilsAdvocate4.jpg]

او اولین فرد فیلم است که در صحنه ای فرا طبیعی ظاهر می شود، وقتی چهره و بدن یکی از همسایگان یاری رسان خود (با بازی تامارا تونی) را در قالب اهریمن می بیند و به زودی شروع به التماس برای بازگشت به گینسویل می کند. شخصیت شیطانی توسط آل پاچینو با چاشنی خوشی و نشاط اجرا می شود. ریوز در مقابل آن، جدی و متین است— مرد جدی نمایش
این انتخابی درست برای این نقش است، اما بدین ترتیب بسیاری از بهترین جملات فیلمنامه به آل پاچینو واگذار می شود («من شاید انسان آخرین باشم. قرن بیستم کاملا به من تعلق داشت. من سرخوشم!»). «وکیل مدافع شیطان» ماهیت نامشخصی دارد و شناسایی یا طبقه بندی آن دشوار است: نه فیلمی جدی در زمینه ی عنوان خود است و نه حتی با وجود بعضی تک گویی های جالب آل پاچینو یک کمدی سیاه کامل محسوب می شود. بخش پایانی نمایش، در واقع من فکر می کردم که فریبندگی های اینچنینی را در دوران دبستان پشت سر گذاشته ام. با این حال لحظات باشکوهی در آن وجود دارد.

من روش هَک فورد را در به کار بردن فیلمبرداری سرعت بالا مانند مستند «کویانیس کاتسی/ Koyaanisqatsi»، برای نمایش گذشت زمان می پسندم. ظاهر دفتر کار میلتون به نظر طوری می رسد که اگر شیطان طراح بزرگی داشت، این گونه طراحی اش می کرد. صحنه های غیرلازم کوچکی هم در فیلم هست مانند وقتی که فرد ذبح کننده ی بز (با بازی دِلروی لیندو) ظاهرا باعث حملات سرفه در دادستان می شود. بازی های نقش های کوچک خوب است، از جمله بازی "هِدِر ماتارازو" بازیگر فیلم «به خانه عروسکی خوش آمدی / Welcome to the Dollhouse»، در نقش قربانی صحنه دادگاه اولیه. اما این فیلم هرگز به طور کامل من را جذب نکرد؛ فکرم از طرح داستان فراتر رفت و مسائل جان گریشامی با مسائل جن گیری در ذهنم در آمیخته شدند. با این حال، از بازی پاچینو لذت بردم.

[تصویر: najiforum_TheDevilsAdvocate5.jpg]

با چهره ای که چروک های عمیق اخیر در آن کمتر شده و رضایت و خودبینی اهریمنی آن را ملایم تر کرده بود، او جزئیات را با شوق اجرا می کند، مانند صحنه هایی که در آن میلتون دوست دارد در برابر آتش بایستد و اینکه همیشه با قطار زیر زمینی سفر می کند. تقابل رویا گونه نهایی بین دو این دو مرد، مانند نسخه ی فرانک سیناترایی آهنگ «در مونتری اتفاق افتاد / It Happened in Monterey» در محدوده ی بین ملودرام و "اغراق نمایشی / camp" در حرکت بود («تو دجال هستی !» «ابداً») این صحنه ها شامل جلوه های ویژه فوق العاده ای است از نقوش برجسته مرمرینی که به واقعیت تبدیل می شود و در حال ذوب شدن رو به انحطاط عیاش گونه می گذارد. اگر کل فیلم به خوبی طراحی صحنه آن بود، در اینجا واقعا فیلم خوبی داشتیم.

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.

kargardani.ir

با ذکر منبع; WwW.kargardani.Ir نسخه برداری مجاز است

مشاهده پروفايل کاربر · 11-12-2014 03:34 AM

فیلم وکیل مدافع شیطان محصول 1997 آمریکا،به کارگردانی تیلور هکفور با فیلم نامه ای ازجانتان لمکین بر اساس رمانی از اندرو نیدرمن است.کوین لوماکس(با بازی کیانو ریوز)وکیل بسیار موفقی است که قبلا بازپرس بوده است.او رکورد دار پرونده های موفق است.در دادگاه او وکالت مردی که به اتهام تجاوز به یک دختر در حال محاکمه است به عهده دارد و موفق می شود علی رغم گناهکار بودن مرد او را تبرئه کند.در همین حین رئیس یک شرکت بزرگ حقوقی در نیویورک او را جذب شرکت خود می کند و با پیشنهاد های مالی خود او را اغوا می کند.او در شرکت به موفقیت شغلی خود ادامه میدهد در حالیکه همسرش از واقیت و او در حال دور شدن است.

شیطان،رئیس این شرکت است.جان میلتون-شیطان-(با بازی آل پاچینو) در راس سازمانی قرار دارد که به دفاع از حقوق مجرومان می پردازد نه متهمان.این دستگاه شیطانی به جانشینی برای ادامه حیات خود نیاز دارد و کوین نادانسته توسط جان میلتون برای بر آوردن این خواسته مورد استفاده قرار می گیرد.در انتها کوین متوجه حقه جان می شود و برای نابود شدن دستگاه او خود را می کشد.البته این تمام ماجرا نیست و در آخر فیلم بیننده در می یابد که تمام اینها رویاهایی بوده اند که در مخیله کوین در خلال همان دادگاه کذایی اولی جاری بوده است.

جدای از فیلم نامه قوی این فیلم، اجراهای حرفه ای ساختاری بسیار قوی به فیلم داده اند.بازیگران مطرح و حرفه ای و در صدر آنها آل پاچینو با قدرت تمام در نقشها خود می درخشند.کارگردان با مهارت تمام از خالی کردن طولانی مدت سکانسها از حضور آل پاچنو،پرهیز می کند؛زیرا او یک عامل کلیدی در کل روند فیلم است.داستانهای فرعی فیلم که با حضور همسر کوین،آن ماری(با بازی چارلیز تیرون)ایجاد می شود، جذاب هستند اما نه به اندازه داستان اصلی فیلم

درمجموع فلسفه اومانیسم در سرتاسر فیلم جاریست.فلسفه ای که با در راس قرار دادن انسان،نیاز ها و هوسهای او تمام معادلات بشری را رقم میزند.

با ذکر منبع; WwW.kargardani.Ir نسخه برداری مجاز است

مشاهده پروفايل کاربر · 11-12-2014 03:40 AM

وکیل مدافع شیطان در صحبت عامیانه کسی است که استدلال خاصی را ارائه می‌کند و مواضعی می‌گیرد که لزوماً با هنجار پذیرفته شده مطابقت نمی‌کند. فرد با چنین موضع گیری، سعی می‌کند دیگران را در روند بحث استدلالی درگیر کند. مقصود از چنین روندی آزمودن کیفیت استدلال اصلی و تشخیص ضعف‌های ساختاری آن و استفاده از آن اطلاعات به منظور بهبود یا رد کردن موضع اصلی مخالف است.

کلیسای کاتولیک به مدت ۴ قرن است که از این روش برای محک زدن جنبه‌های گوناگون تصمیمات استفاده می‌کنند. استفاده از وکیل مدافع شیطان باعث جلوگیری از پدیده گروه‌فکری یا قطبی شدن نظرات می‌شود

کار زیاد و مشغله های ذهنی شرکت باعث می شود تا کوین به طور کامل از همسرش غافل شود.

از از سوی دیگر مادر کوین به خاطر زن کوین که دچار ناراحتی های روحی روانی شده به نزد آنها می آید و بادیدن رئیس او (آل پاچینو) حالش دگرگون می شود.کوین دچار توهماتی می شود و گاه نمی تواند میان توهم و واعیت یکی را برگزیند.او برای شیطان هر کاری میکند و بیش از پیش در منجلاب فساد غرق می شود, حال زنش رو به وخامت نهاده و کوین در وضعیتی متناقض گیر کرده است.

شیطان او را فرزند خود می داند و از او اطاعت طلب می کند. در این حال و احوال زن کوین در تیمارستان بستری شده او در طی یک حرکت خود را میکشد. کوین خود را می رساند و با دیدن جسد همسرش همه چیز را برای خود تمام شده می بیند او به نزد شیطان می رود و در سکانس های پایانی در حالی که در مقابل شیطان(پدر خود) ایستاده خود را می کشدو ما با یک فلش بک طولانی به دستشویی دادگاهی که در اول فیلم است باز می گردیم.
او از پیروز شدن به هر قیمتی طفره می رود و موکلش می بازد اما او خوشحال است که فریب شیطان را نخورده است در حالی که شیطان غرور او را مایه پیروزی می داند.در سکانس آخر مردی پیش کوین می آید از او درخواست میکند تاموکل شرکت آنها شوند ,کوین یک لحظه به گذشته فکر می کند اما پیشنهاد را قبول می کند و در یک آن, آن مرد تبدیل به شیطان (آل پاچینو) می شود و روز از نو روزی از نو...

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.

انجمن فیلم سازی و کارگردانی

با ذکر منبع; WwW.kargardani.Ir نسخه برداری مجاز است

مشاهده پروفايل کاربر · 11-12-2014 03:42 AM

تحلیلی بر فیلم ,وکیل مدافع شیطان,The Devils Advocate

از اسم فیلم پیداست که با فیلمی درباره شیطان یا حداقل اعمال شیطانی طرفیم. در صنعت سینما کمتر به صورت کاملا جدی به خود شیطان پرداخته شده. در وکیل مدافع شیطان هر تماشاگری به خوبی این رو درک میکنه که کارهای وکیل داستان، یعنی کوین لوماکس (با بازی کیانو ریوز)، رنگ و بوی کارهای شیطانی رو داره. از همان جا که کوین در دادگاه موفق میشه با دفاعیات محکم و در عین حال دروغین خودش، یک معلم هوس باز رو تبرعه کنه و دختربچه رو گناهکار جلوه بده، همه به اعمال شیطانی و خبیث او پی می برنددیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.

کوین لوماکس یک وکیل کارکشته و ماهره که موفقیت هاش در وکالت اونو به شدت مغرور کرده.
کوین به خاطر مهارتش در وکالت، به نیویورک دعوت میشه و به خاطر امکانات و پول زیادی که در اختیارش قرار میگیره، این پیشنهاد رو رد نمیکنه و به همراه همسرش، مری آن (با بازی چارلیز ترون) به نیویورک میره.
از اینجاست که پای جان میلتون (بابازی شگفت انگیز آل پاچینو) به ماجرا باز میشه.
کوین به شدت هوسباز و مغروره و این خصوصیاتش به همراه کارهای شیطانی که برای جان میلتون انجام میده، زندگیشو به تباهی میکشونه. زنش به مشکلات روانی دچار میشه و از او میخواد به شهر خودشون برگردن، ولی دیگه خیلی دیر شده، کوین در گردابی فرو رفته که دراومدن از اون کار آسونی نیست. هرچه کوین در گرداب گناه فرو میره، همسرش بیشتر زجر میکشه و این رنج رو به کوین هم منتقل میکنه.
این ماجرا تا جایی پیش میره که زن کوین خودشو جلوی چشمای اون میکشه تا درد کوین خیلی بیشتر از گذشته بشه.
بیننده تا حالا دیگه کاملا به وجود شیطان در فیلم پی برده و اون کسی نیست جز جان میلتون، که شاید محرک کوین، همین شیطانه که به شکل آدم دراومده.

در سکانس پایانی فیلم که شاید یکی از بهترین سکانس های تاریخ سینماست، شیطان سخنرانی محکمی برای وکیل مدافع خودش میکنه.
فیلم به خاطر همین سخنرانی پایانی آل پاچینو، در نقش شیطان، قوت و نیروی فراوانی گرفته.
شیطان به کوین میگه که اون فقط یک دعوت کنندست و زمینه رو برای انسان فراهم میکنه و این خود انسانه که مرتکب گناه میشه. کوین جان میلتون (همون شیطان) رو مسئول مرگ همسرش میدونه، ولی شیطان میگه که مسئول تمام کارها و بدبختی های انسان، خودشه. ولی شاید محوری ترین و اصلی ترین موضوع فیلم، غرور و تکبر باشه، غرور بی جایی که انسان رو به تباهی می کشونه. وقتی کوین میگه : من نمی بازم، من می برم من همیشه برنده هستم، شیطان پروندشو مسکوت میکنه و میگه: کبر و غرور گناه مورد علاقه منه، عشق به خود یک افیون کاملا طبیعیه، مرگ همسرت هم به خاطر اینه که تو بیشتر از اینکه به فکر اون باشی، به فکر خودت بودی.

حرف هایی هم که شیطان در مورد خدا میزنه، خیلی جالب توجه به نظر میاد. اون میگه: خدا دوست داره مراقب همه چیز باشه، اون قوانین رو بر خلاف غرایز انسان تنظیم می کنه و این کارش در واقع یک وقت گذرانی دائمیه. خدا میگه: نگاه کن ولی دست نزن، دست بزن ولی امتحان نکن، مزه مزه کن ولی نخور. شیطان معتقده که خدا یک مالک غایبه و هرگر شایسته پرستش نیست. این سخنرانی اهریمنی و مغرضانۀ شیطان که با حرکات زیبا و عجیب و صدای منحصر به فرد آل پاچینو همراهه، روح عجیبی به فیلم میده و بیننده رو در خودش غرق میکنه.
اینجاست که کوین از شیطان سوال ویژه ای میکنه: «متصدی جهنم بودن بهتر از خدمتکاری در بهشته، درسته؟»
شیطان خودشو دوست انسان میدونه چرا که هیچ وقت از انسان بازخواست نکرده. اون خودشو طرفدار عاشق انسان و آخرین انسان گرا معرفی می کنه. هدف اصلی شیطان در این فیلم این بود که فرزندی از کوین به دنیا بیاره که رحمش در شکم یک زن هرزه هستش. زنی که خود شیطان اونو خواهر خونده کوین معرفی میکنه. شیطان می خواست اون بچه رو جانشین خودش بکنه و دنیا رو به نابودی سوق بده، که در پایان با خودکشی کوین موفق به این کار نمیشه و در آتش خودش میسوزه.

دیالوگ هایی که در اواخر فیلم و در سخنرانی آل پاچینو به عنوان شیطان، با وکیل رد و بدل میشه، جزو بهترین دیالوگ های سینماست. بازی خارق العادۀ آل پاچینو، نقطۀ عطفیست بر این ماجرا.

در پایان میشه گفت (وکیل مدافع شیطان) فیلمی کاملا معناگراست که انسان رو به فکر فرو میبره، به فکر اینکه شیطان کیه و کجاست؟ ما انسانها هر لحظه در خطر افتادن به گرداب گناه هستیم و شیطان هرلحظه و در هر کجا میتونه با ما باشه و تک تک اعمال ما رو تحت تاثیر قرار بده. این فیلم به ما نشون میده که شیطان فقط زایدۀ ذهن ما نیست و فقط یک چیز ذهنی و فکری نیست، اون میتونه مثل هر انسان دیگه با ما باشه و با ما حرف بزنه و برای ما نقشه بکشه و ما رو به انجام گناه سوق بده.
ما در این فیلم یک ذهنیت دیگه و یک نوع مادیت از شیطان رو می بینیم و باید بفهمیم که شیطان فقط یکی نیست. فیلم می خواد بگه که شیطان می تونه به هر شکلی در بیاد و با آدما حرف بزنه و مثل انسان رفتار کنه. در پایان هم مادیتی از شیطان، در رسیدن به یکی از اهدافش شکست میخوره و این مادیتی از شیطانه که نابود میشه، نه خود شیطان (همچنانکه در آخرین صحنه فیلم دوباره ظاهر میشه).

شاید فیلم نقاط ضعفی هم داشته که حتی شایسته حضور در بین نامزدهای اسکار نبوده. ولی میشه گفت یکی از بی رحمانه ترین و نامنصفانه ترین تصمیمات اعضای آکادمی، قرار ندادن آل پاچینو حتی در بین نامزدهای اسکار میتونه باشه. چرا که یکی از قویترین و بهترین بازی های پاچینو رو در فیلم وکیل مدافع شیطان شاهد بودیم، تا جایی که بزرگان و نامداران سینما و حتی مردم عادی او را نابغه خواندند.

انجمن فیلم سازی
kargardani.ir

با ذکر منبع; WwW.kargardani.Ir نسخه برداری مجاز است

کد تبلیغات ثابت حرفه ای