انجمن فیلم سازی و کارگردانی|انجمن ناجی|ناجی فروم|وبلاگ سازی ناجی|
جلسه پرسش و پاسخ ويليام فاكنر با دانشجويان - نسخه قابل چاپ

+- انجمن فیلم سازی و کارگردانی|انجمن ناجی|ناجی فروم|وبلاگ سازی ناجی| (http://kargardani.ir)
+-- انجمن: بخش عمومی انجمن فیلم سازی و کارگردانی هنرهفتم (/forum-82.html)
+--- انجمن: هنرهفتم (/forum-195.html)
+---- انجمن: آشنایی با بخشهای مختف هنرهفتم (/forum-83.html)
+----- انجمن: گروه نویسندگان Writers Group (/forum-30.html)
+----- موضوع: جلسه پرسش و پاسخ ويليام فاكنر با دانشجويان (/thread-127.html)



جلسه پرسش و پاسخ ويليام فاكنر با دانشجويان - محسن قادری - 07-07-2014 05:59 PM

در بهار 1947 دپارتمان زبان انگليسي دانشگاه مي‌سي‌سي‌پي به مدت يك هفته كلاسي را با حضور ويليام فاكنر برگزار كرد. مدرس هر كلاس بحثي مستقل را مطرح مي‌كرد. فاكنر باقي مدت كلاس را صرف پاسخگويي به پرسش‌هاي دانشجويان مي‌كرد. آنچه در پي مي‌آيد بخشي از اين پرسش و پاسخ‌هاست.

ترجمه: علي مسعودي‌نيا

كدام يك از كتاب‌هايتان بيشتر مورد توجه خودتان است؟

«گور‌به‌گور» از همه آسان‌تر و جالب‌تر بود. «خشم و هياهو» هنوز مرا به هيجان مي‌آورد. «برخيز ‌اي موسي» هم، چون با نيت نوشتن يك مجموعه داستان كوتاه شروع به نوشتنش كردم، بعد روي آن باز هم كار كردم و بدل شد به هفت بخش مختلف با يك زمينه مشترك ،خيلي ساده مي‌تواند مجموعه‌يي از داستان‌هاي كوتاه به حساب‌ آيد.

واژه‌هايتان را چگونه انتخاب مي‌كنيد؟

در گرماگرم نوشتن هر واژه بايد واژه‌هايي اضافه بر آن را هم در نظر داشته باشيد. وقتي دوباره روي آن كار كرديد و ديديد آن واژه هنوز طنين درستي به گوش‌تان مي‌رساند، بگذاريد سر جايش باقي بماند.

تا پيش از آغاز نوشتن هر كتاب‌تان تا چه حد درباره شكل نهايي آن آگاهي داريد؟

بسيار اندك. كاراكتر به همراه كتاب گسترش مي‌يابد و كتاب با نوشتنش.

چرا همواره تصويري از محيط اطراف‌مان را عرضه مي‌كنيد؟

من محيط ديگري را نديده‌ام. سعي مي‌كنم كه حقيقت انسان را نشان بدهم. من از تخيل وقتي استفاده مي‌كنم كه ناچار باشم بي‌رحمي را تا منتهاي درجه‌اش نشان دهم. محيط در درجه دوم اهميت قرار دارد. فقط همين را مي‌دانم.

چقدر طول مي‌كشد تا نوشتن كتابي را تمام كنيد؟

اين را فقط يك نويسنده سفارشي‌نويس مي‌تواند پاسخ دهد. نوشتن «گور‌به‌گور» شش هفته طول كشيد. «خشم و هياهو» سه سال كار برد.

بهترين تمرين براي نويسندگي چيست؟ گذراندن دوره‌هاي داستان‌نويسي يا روشي ديگر؟

بخوانيد و بخوانيد و باز بخوانيد! همه‌چيز بخوانيد... آشغال، كلاسيك، خوب و بد؛ نگاه كنيد كه اين آثار چگونه نوشته شده‌اند. وقتي يك نجار كارش را ياد مي‌گيرد، اين كار را فقط از طريق ديدن انجام مي‌دهد. پس بخوانيد! بعد جذبش خواهيد شد. بنويسيد. اگر خوب از كار درآمد نگهش داريد و اگر بد شد از پنجره پرتش كنيد بيرون.

آيا كپي‌برداري از يك سبك كار خوبي است؟

اگر حرفي براي گفتن داريد، از سبك خودتان بهره ببريد: خود آن داستان سبك بازگو كردنش را انتخاب مي‌كند. هر آنچه دوست داريد را مي‌توانيد از طريق سبك خودتان ارائه كنيد.

بهترين سن براي نويسندگي چه سني است؟

براي داستان‌نويسي بهترين سن بين 35 تا 45 سال است. در اين سنين شما تمام مهمات‌تان را مصرف نمي‌كنيد و در عين حال چيزهاي بيشتري مي‌دانيد. داستان كندتر مي‌شود. براي شاعري بهترين سن 17 تا 26 سالگي است. نوشتن شعر بيشتر شبيه فرستادن موشك به فضاست. شما به تمام انرژي‌تان نياز داريد تا آن را به فضا بفرستيد.

اما شكسپير كه اين گونه نبود.

هميشه استثناهايي وجود دارند.

شما چرا شاعري را كنار گذاشتيد؟

وقتي فهميدم حرف‌هايي كه مي‌خواهم بزنم در قالب شعر نمي‌گنجد و شعر براي گفتن آن حرف‌ها مناسب نيست، مديوم را تغيير دادم. در 21 سالگي فكر مي‌كردم كه شاعر خيلي خوبي هستم. در 22 سالگي نظرم در اين مورد شروع كرد به تغيير. در 23 سالگي كاملا شعر را گذاشتم كنار. ترجيح دادم يك كيفيت شاعرانه در داستان‌هايم وجود داشته باشد.

آيا كارهاي خوب و تازه را مي‌خوانيد؟

تا 15 سال پيش هرچه را به دستم مي‌رسيد مي‌خواندم. طوري كه الان حتي نام نويسندگان آن داستان‌ها را هم به خاطر ندارم. من چند كار محبوب دارم و مدام همان‌ها را مي‌خوانم و باز‌مي‌خوانم.

آيا بزرگ‌ترين رمان تاريخ امريكا نوشته شده؟

مردم تا مدت مديدي «هكلبري فين» را خواهند خواند. هر چند تواين هرگز رمان ننوشت. كارهاي او خيلي تق و لق هستند. ما مي‌دانيم كه رمان براي خودش قواعدي دارد. كارهاي او حجمي از مواد اوليه‌يي چون توالي ماجراهاست.

درباره نوشتن فيلمنامه چه نظري داريد؟

افراد در اين حوزه وقتي براي سال بعد دوباره به كار گرفته مي‌شوند كه در سال قبلش چند باري اسم‌شان به عنوان نويسنده روي پرده سينما ديده شده ‌باشد. بعد از آن كار به رشوه‌خواري مي‌كشد. در روزگار قديم مي‌شد يك تهيه‌كننده را با سيصد پوند شكر خريد و مطمئن شد كه اسم آدم روي پرده خواهد رفت.

زماني كه به اروپا رفتيد آن‌ قاره را چگونه ديديد؟

زماني كه من رفتم فرانسه درب و داغان بود و آلمان هم به حضيض ذلت افتاده. چيز زيادي دستگيرم نشد.

آيا دورنمايي كه در ذهن داشتيد پس از سفر به اروپا و ساير نقاط دنيا تغيير كرد؟

نه. در دوران جواني آدم بسيار حساس است و خودش نمي‌داند. بعدها تازه اين را مي‌فهمد. ديدگاه وسيع‌تر معلول آنچه مي‌بينيد نيست بلكه شيوه‌يي است قائم به ذات. بعضي‌ها مي‌توانند به هر چيزي زندگي ببخشند و چيز خوبي از آن دربياورند، اما جنگ راه خوبي براي رسيدن به اين تجربه نيست. جنگ بهايي هولناك است كه بايد براي تجربه پرداخت.

پنج‌ تن از نويسندگاني كه به نظر شما مهم‌ترين نويسندگان معاصر هستند را نام ببريد.

تامس وولف، دوس پاسوس، ارنست همينگوي، ويلا كارتر و جان استينبك.

اگر قرار باشد خودتان را هم در اين تقسيم‌بندي بگنجانيد جايگاهتان كجا خواهد بود؟

تامس وولف: او چنان براي نوشتن انگيزه و شهامت داشت كه نتوانست عمر چنداني داشته باشد، ويليام فاكنر، دوس پاسوس، ارنست همينگوي: او هرگز شجاع نبود، هرگز كارش را پرداخت نمي‌كرد. هرگز كلمه‌يي ننوشت كه خواننده براي فهميدنش ناچار باشد به لغتنامه مراجعه كند. جان استينبك: زماني اميد بسياري به او داشتم، اما حالا نمي‌دانم.